سید جواد طباطبایی: در بیراهه کامل هستیم / ایران موضوع دانشگاه های ما نیست / ما هیچ فکر آماده و روشنی نداریم
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۹۰۰۲۴
گروه اندیشه: از آخرین دغدغه های فیلسوف ایرانشهری ایران در غرب این بود که ایرانیان در بیراهه کامل هستند، و در سخنانی این نتیجه گیری مهم خود را تکرار کرد که آنچه در بحث های صد سال گذشته این دیار مغفول بوده، ایران است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در آیین یادبود شهریار اندیشه ایرانشهری، زنده یاد دکتر سیدجواد طباطبایی، که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، سخنرانی او پیرامون سنت در ایران در دانشگاه پتسدام پخش شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طباطبایی در بخشی از سخنرانی خود می گوید: «من بسیار مایل بودم ببینیم واکنش ها به بحث های داخل کشور در خارج از کشور چگونه است. به طور طبیعی پرسش هایی می آمد، فکر می کردیم مجموعه فکری ای وجود دارد که با توجه به آن می توان به پرسش ها پاسخ داد.»
او با توجه به این که «سال های متعددی را در جاهای متعددی در خارج از کشور» گذرانده است می گوید: «تمرکز اصلی کارم بر روی ایران بوده، و این موضوع را از مدت ها پیش به تدریج تلاش کردم روشن بکنم که ما هیچ فکر آماده و روشنی نداریم، که با توجه به آن دائم سوال بکنند و بر اساس آن ، به آن ها پاسخ بدهیم.»
این فیلسوف سیاسی می گوید: «از این رو همه مسایل برای ما به صورت مشکل پیچیده ای وجود دارد و باید پاسخ به آنها، ابتدا دآن مجموعه فکری را بتوانیم تعریف بکنیم. بر این اساس به این نتیجه رسیده ام آن چه در بحث های صد ساله گذشته جز یک استثناء هایی مغفول است، این است که اساسا ما در کجا داریم بحث می کنیم؟ چون بالاخره آلمانی،فرانسوی، ایتالیایی و این کشورهایی که به هر حال برنامه و نظم و فکری و بر اساس ان ها پرسش و پاسخی دارند، می دانند در کجا ایستاده اند که بحث می کنند.»
او می افزاید: «براین اساس من از 30 سال پیش به این نتیجه رسیدم و البته به تدریج توانستم این بحث را دقیق و روشن کنم که ما اساسا در بیراهه کامل هستیم. از این رو در مخالفت با همه دیدگاه هایی که اول انقلاب وجود داشت مبنی بر این که یکی دو راه حل برای مشکل ما وجود داشت، به این نتیجه رسیدم که اصلا مشکل ما مطرح نشده که بر اساس آن به نتیجه ای برسیم.»
جواد طباطبایی در دانشگاه پتسدام می گوید: «بر این اساس به تدریج به نتیجه رسیدم که بحث نخست ما به عنوان مهمترین موضوع ، باید یک نظام گفتاری منسجم مبتنی بر ایران باشد.»
او سپس به ابعاد نظریه اش می پردازد و می گوید: «اخیرا موضوع ایران را به صورت های و در زمینه های مختلف به کار برده ام از جمله مانند بحث دانشگاه که معتقدم در بن بست کامل است. یعنی در ایران دانشگاهی وجود ندارد. آخرین سخنرانی را که در ایران انجام دادم خیلی در داخل سرو صدا کرد، گفتم اصلا این دانشگاه قابل اصلاح نیست. چون موضوع دانشگاه های ما، ایران نیست. همان طور که موضوع دانشگاه آلمان آلمان است، موضوع دانشگاه فرانسه فرانسه است، موضوع دانشگاه های ایران هم باید ایران باشد.»
وی افزود: «البته این معنایش این است که آلمانی که به آلان فکر ی کند، ارتباطش را از لحاظ فکری با دنیا از منظر فکر آلمانی برقرار می کند.»
مرحوم طباطبایی در این بخش دیگری از سخنان خود می گوید: «این جا لازم است موضوعی را مطرح بکنم و آن این که تاریخ دانگشاه های اروپایی طولانی است، به این معنا که در قرون 12 و 13 انگلستان و فرانسه دانشگاه وجود داشته است. در آلمان هم برخی دانشگاه های قدیمی وجود دارد مثل دانشگاه برلین که دویست و خرده ای سال پیش ساخته شده است. همچنین در این کشورها چندین کتاب نوشته شده که دانشگاه چیست؟ برای مثال شلینگ در باره فلسفه دانشگاه نوشته است. کانت قبل از آن تحت عنوان مستقلی در باره دانشکده ها نوشته است. که متاسفانه در ایران آن را به جدال قوای نفسانی ترجمه کرده اند. معلوم می شود که مترجم نمی داند که کتاب راجع به چه موضوعی صحبت می کند.»
این فیلسوف سیاسی در ادامه با ذکر این که «هگل نیز در باره دانشگاه نوشته ، و او خود هرچند استاد دانشگاه بود و تدریس می کرد، در حوزه مدیریت دانشگاهی نیز فعال بود مانند فیشته که رئیس دانشگاه بوده و آنان در باره دانشگاه فکر و نظریه پردازی کرده اند می افزاید: « ما ناگهان اقدام به آوردن دانشگاه کرده ایم و نمی دانیم وظایف دانشگاه چیست؟»
در ادامه طباطبایی به مساله مرکزی خود پرداخت و گفت: «مشکل من این بود که آیا می شود ایران را به عنوان یک موضوع بحث object در نظر گرفت؟ وقتی می گوییم برویم در یک کافه با هم صحبت بکنیم، می گوییم در باره چه موضوعی می خواهیم صحبت کنیم که در واقع این جا طرح subject است. ولی object مربوط به علم است؛ عین خارجی است که موضوع یک علم است. علم بر روی آن تاسیس می شود.»
او ادامه داد: «ما همانطور که علم آلمان و فرانسه داریم، اما علم ایران نداریم به این معنا که ایران هرگز موضوع علم ما نبوده است.»
بیشتر بخوانید:
سیدجواد طباطبایی؛ از بازخوانی ایده های اصلی تا نقد کارنامه فکریچرا حکومت در ایران از حل مسائل ناتوان است؟
راهنمای خواندن آثار جواد طباطبایی 216216 برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1880008
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مکتب ایرانی ایرانشهر و سرباز فلسفه سیاسی توسعه علمی دانشگاه آلمان ایتالیا فرانسه موضوع دانشگاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۹۰۰۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقد شهید مطهری به نسبیت اخلاقی علامه طباطبایی / از نظر مطهری دیدگاه علامه سر از نسبیت در میآورد و حد یقفی نخواهد داشت
گروه اندیشه: به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری نشستی با عنوان «رهاورد فلسفه در اخلاق؛ با نگاهی به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری» در دانشگاه مفید قم برگزار شد و مجتبی مطهری فرزند آیتالله شهید مطهری و ابوالقاسم فنایی، رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید، از جمله سخنرانان این مراسم بودند.غفلت از کتاب فلسفه اخلاق
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از جماران، محمدحسین مطهری در این نشست با اشاره به اینکه این برنامه درباره دستاوردهای فلسفه برای اخلاق است، گفت: «رابطه فلسفه و اخلاق دقیقاً به قدمت خود فلسفه است و جزء مباحثی نیست که در دورههای متأخر درباره آن گفتوگو شود. درباره پروژهی فلسفه اخلاق شهید مطهری زیاد گفته و نوشته شده است. به نظر میآید شاید از وجهی باعث قدردانی است و از جهتی باعث تأسف است که بیشتر تحقیقات، ناظر به زاویه خاص بحث شهید مطهری در قسمت جاودانگی اخلاقِ «درسهای نقدی بر مارکسیسم» است که به بخشی از نظریه علامه طباطبایی اشکال کردهاند. لذا همه یا اکثر توجهات به آن بخش معطوف شده است و کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری که بحث ۱۳ جلسه ایشان در دهه ۵۰ و نزدیک به اواخر حیات شریفشان است، کمتر مورد پرداخت و جستار قرار گرفته است.» محمدحسین مطهری
استاد مطهری: "خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است
با بتن آرمه کردن ارزشهای اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند
ادیب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: «معمولاً در کتب اخلاق اسلامی میگویند اخلاق جمع خُلق است و خُلق هم یک ملکه نفسانی در انسان است. پس اخلاق عبارت است از علم و دانشی که ملکات نفسانی خوب و بد را در انسان معرفی میکند و به انسان یاد میدهد که چگونه ملکات خوب را در خودمان راسخ کنیم و از ملکات بد پرهیز کنیم. یعنی اخلاق فضیلتگرایانه به نحو بنیادین و پیشفرض در تعریف اخلاق اشراب میشود و از ابتدا اخلاق، فضیلتگرایانه تعریف میشود. اما به نظر میآید امروز وقتی از اخلاق میگوییم، درباره مجموعه گزارههای هنجاری حرف میزنیم که ویژگیهایی دارند و اسمشان را اخلاق گذاشتیم و آنان را از دیگر گزارههای هنجاری متمایز کردیم.»
او تأکید کرد: «من فکر میکنم که تفاوت عمده مرحوم علامه طباطبایی با نراقیین و قبلیها و بعدیها این است که ایشان سراغ این نرفته که از اول اخلاق فضیلتگرایانه را مبنا قرار دهد و بر اساس آن همه چیز را تعریف کند و مستقیم سراغ گزارههای هنجاری آمده است. گزارههای اخلاقی گاهی در قالب «"خوب" و گاهی در قالب "باید" بیان میشود. مرحوم علامه قالب باید را که جمله انشایی است و ظاهر و باطن آن انشایی هم است و صریح در انشا است، اصل گرفته و خوب را بر باید استوار میکند و بر اساس باید، معنا میکند. این برعکس بعضی متفکران دیگر است که خوب را مبنا گرفتند و از آن باید را استخراج کردند.» عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: «شهید مطهری تصریح میفرمایند که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی به نسبیت میانجامد و اخلاقیون و متدینین را نگران میکند، برای علاج این نسبیت به نظر ایشان آمده که بنیادهای مستحکم و آهنینی برای اخلاق درست کند تا از گزند تغییرات در امان باشد. علامه اخلاق را در زمرۀ اعتباریات قرار دادند؛ به صراحت هم قرار دادند و همه جای آثار ایشان از رسالة الولایه تا تفسیر المیزان همین است. بعضی از بزرگواران میگفتند که علامه در المیزان دیدگاه دیگری دارند و گویی یک گوشه تصادفاً از دستش دررفته است، در حالی که اساساً اینگونه نیست. علامه در تمام آثار خود بسیار محکم و استوار این مبنا را قبول دارد، پشت آن ایستاده و به لوازمش هم ملتزم است. در المیزان هم دیدگاه ایشان همین است که باید به تفصیل در جای خود بحث شود.» حجتالاسلام و المسلمین مسعود ادیب او افزود: «مرحوم محقق اصفهانی و علامه طباطبایی، نه با عناوین دستهبندی شده و منظم بلکه در لابهلای آثارشان نشان دادند که در اخلاق هنجاری، غایتگرا هستند. مرحوم محقق اصفهانی تصریح میکند که غایت ایشان نظم اجتماعی است، مرحوم علامه تلویحاً این را میگوید ولی غایات دیگری هم در آثار دیگر خود مطرح میکند. پس مجموعاً از نظر حضرات، اخلاق عبارت است از قواعدی که انسانها وضع میکنند نه لزوماً به وضع تعیینی بلکه به وضع تعیُّنی، مثل زبان برای بهبود بخشیدن به رفتارهای خودشان و برای نیل به نتیجهای در ساحت زندگی اجتماعی. حال، این ساحت زندگی اجتماعی را میشود خیلی گستردهتر دید، حتی مقاصد دینی را داخل آن تعریف کرد و گفت که احکام دینی عبارت است از اعتباریاتی که شارع مقدس برای نیل انسان به غایات و اهدافی که دین برای او تعیین کرده، وضع کرده است.» ادیب ادامه داد: «مشکل نسبیت را هم مرحوم علامه خوب توضیح دادند و هم شهید مطهری در این بخش به خوبی بیان کردند که اگر گفتیم اخلاق از اعتبار انسانی برمیخیزد، اعتباریات بیاساس، بیقاعده و دلبخواهی نیست بلکه اعتباریاتی است که هم منشأ آن طبیعت انسان و جامعه انسانی است و هم مقصد آن امور واقعی است. درست است که این گزارهها اعبتاری هستند، اما هم ریشه در واقعیت دارند و هم آثار واقعی به بار میآورند. آثار واقعی آنها مقاصدی است که تعقیب میکنیم و ریشه آنها فطرت انسان، ساختار جسمی انسان، ساختار اجتماعی انسان و همه اینها میتواند باشد. همه آنچه به ساختار انسانی برمیگردد در معرض دگرگونی و تغییر نیست.» او تأکید کرد: «ما اساساً کاری به اخلاق، دین و بحث فلسفی نداریم، اگر تاریخ بشر را مطالعه کنیم میبینیم که انسان در امور بنیادین و اساسی، قرنهای متوالی تغییر نکرده است. انسان حب ذات دارد تغییر نکرده است، انسان شهوت دارد تغییر نکرده است، انسان غضب دارد تغییر نکرده است، انسان میل به زندگی اجتماعی دارد تغییر نکرده است و ... که فهرست نیمهبلندی از اینها میشود تهیه کرد. پس مقاصد و مبانی عرصههایی از زندگی انسان عوض نشده است. البته عرصههایی هم در معرض تغییر قرار گرفته است. بنابراین چنین نیست که بر اساس دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، همهی اخلاق یک دفعه معروض نسبیت شود بلکه آنچه به عرصههای بنیادین تغییر نکرده یا حتی تغییرناپذیر است.»
مرحوم کمپانی استاد علامه طباطبایی معتقد بود حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست
بر اساس این گزارش دکتر ابوالقاسم فنایی نیز در این نشست با گرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری، گفت: «در فرهنگ ما چیزی به نام "فلسفه اخلاق" به عنوان یک دانش یا شاخه در فلسفه نداشتیم. چیزی که داریم علم اخلاق است که بعضی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه تألیفاتی دارند و رویکرد اصلی آن ها، اخلاق فضیلتمدار است. اما در علوم دیگر از جمله در کلام و منطق، بحثهایی داریم که امروزه تحت عنوان "فلسفه اخلاق" طبقهبندی میشوند. از جمله یکی از مهمترین بحثهایی که در کلام، در ذیل بحث افعال الهی مطرح میشود این است که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی؟ متکلمان در پاسخ به این سؤال به دو گروه معتزلی و اشعری تقسیم میشوند. عموم متفکران شیعه تا این اواخر به صراحت خودشان را طرفدار نظریه معتزله میدانستند که معتزله قائل بودند به اینکه حسن و قبح، عقلی است.»
اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
نگاه استاد مطهری به آینده جمهوری اسلامی به روایت افروغ ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904415